پریا رحمتی؛ طهمورث آقاجانی؛ فرحناز کیان ارثی
چکیده
مادر بهعنوان تکیهگاهی عاطفی و رشد شناختی – روانی دوران کودکی نقشی مؤثر در سلامت و یا بروز اختلالات رفتاری فرزندانش دارد؛ بنابراین سلامت روانشناختی مادر نقشی مؤثر در رشد همهجانبه کودک دارد. هدف از این پژوهش بررسی سهم احساس گرفتاری و خود ناتوانسازی مادران در پیشبینی پرخاشگری واکنشی کودکان است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی ...
بیشتر
مادر بهعنوان تکیهگاهی عاطفی و رشد شناختی – روانی دوران کودکی نقشی مؤثر در سلامت و یا بروز اختلالات رفتاری فرزندانش دارد؛ بنابراین سلامت روانشناختی مادر نقشی مؤثر در رشد همهجانبه کودک دارد. هدف از این پژوهش بررسی سهم احساس گرفتاری و خود ناتوانسازی مادران در پیشبینی پرخاشگری واکنشی کودکان است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آمارش شامل کلیه مادران کودکان پیشدبستانی شهر تهران بود که 150 نفر از مادران بهعنوان نمونه از هشت مرکز پیشدبستانی انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از سه پرسشنامه احساس گرفتاری (گیلبرت و همکاران،2002)، خود ناتوانسازی (جونز و رودولت،1982) و پرخاشگری (واحدی و همکاران،1387) استفاده شد و برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافتهها نشان داد، مؤلفههای خود ناتوانسازی (154/0=β) و احساس گرفتاری (502/0 =β) مادران سهم معناداری در پیشبینی پرخاشگری واکنشی کودکان دارند. نتایج نشان داد که مؤلفههای احساس گرفتاری و خود ناتوانسازی مادران میزان پرخاشگری واکنشی در کودکان را پیشبینی میکند.
صابر عبدالملکی؛ محمد آرمند
چکیده
بازی جزء لاینفک زندگی کودکان، مفهومی پویا و پیچیده است که به علت وجود تعاریف مبهم از آن بهخصوص وقتی درزمینه کلاس قرار میگیرد، به یک مفهوم و عمل نامعلوم تبدیل میشود. داشتن درک درست از ماهیت بازی و انواع آن باعث میشود مربیان دورههای پیشدبستانی و مهدکودک محیطی سازنده و خلاق را برای رشد همهجانبه کودکان فراهم آورند. هدف پژوهش ...
بیشتر
بازی جزء لاینفک زندگی کودکان، مفهومی پویا و پیچیده است که به علت وجود تعاریف مبهم از آن بهخصوص وقتی درزمینه کلاس قرار میگیرد، به یک مفهوم و عمل نامعلوم تبدیل میشود. داشتن درک درست از ماهیت بازی و انواع آن باعث میشود مربیان دورههای پیشدبستانی و مهدکودک محیطی سازنده و خلاق را برای رشد همهجانبه کودکان فراهم آورند. هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم بازی از دیدگاه مربیان مهدکودک و پیشدبستانهای شهر تهران بود. روش پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی بود. به این منظور 23 نفر از مربیان مهدکودک و پیشدبستانی که شرایط نمونه موردنظر را داشتند با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند و اکتشافی در قالب دو سؤال اصلی موردمطالعه قرار گرفتند. دادههای جمعآوریشده، ثبت و کدگذاری شد و در قالب مقولههای اصلی طبقهبندی گردید. تحلیل محتوای درک مربیان از مفهوم بازی منجر به شناسایی 256 کد اولیه، 16 زیر مضمون و 5 مضمون اصلی تخیل (فعالیتهای نمادین، جاندار پنداری، رؤیاپردازی)؛ درگیری فعال (درگیری جسمی و روانی در انجام بازی، همکاری بین بازیکنان)؛ هیجانانگیز (لذتبخش، نشاط و شادمانی، سرگرمی، احساس خوشایندی، امیدواری، آرامش)؛ سیالیت قانونمندی (قوانین مشخص و درعینحال منعطف و قابلتغییر، دستکاری قوانین و چگونگی انجام بازی) و فرایند یادگیری (هدفمندی، رشد اجتماعی و شناختی و عاطفی، کشف و خلق) شد. همچنین تحلیل محتوای درک مربیان از انواع بازی در کلاس منجر به شناسایی 52 کد اولیه، 6 زیر مضمون و 2 مضمون اصلی بازی بدون ساختار (شاگردمحوری، بدون برنامهریزی قبلی) و بازی ساختارمند (مربی محور، هدفمند، تأکید بر یادگیری، برنامهریزیشده) شد.
مریم سادات کیافر؛ سید محسن اصغری نکاح
چکیده
حلمساله مهارتی مهم برای عملکرد اجتماعی زندگی روزانه کودک است و اشتراکات در مبانی نظری و پژوهشی خلاقیت و حلمساله نشان داده که میتوان از طریق خلاقیت این مهارت را ارتقا داد. این پژوهش با هدف بررسی افزایش توانایی حلمساله در کودکان پیشدبستانی پسر از طریق آموزش خلاقیت انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی و حجم نمونه ...
بیشتر
حلمساله مهارتی مهم برای عملکرد اجتماعی زندگی روزانه کودک است و اشتراکات در مبانی نظری و پژوهشی خلاقیت و حلمساله نشان داده که میتوان از طریق خلاقیت این مهارت را ارتقا داد. این پژوهش با هدف بررسی افزایش توانایی حلمساله در کودکان پیشدبستانی پسر از طریق آموزش خلاقیت انجام گرفت. پژوهش حاضر از نوع شبهآزمایشی و حجم نمونه مورد نظر 20 کودک پسر پیشدبستانی بود که به صورت نمونهگیری در دسترس انتخاب و با استفاده از گمارش تصادفی به صورت مساوی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) قرار گرفتند. کودکان گروه آزمایش 12 جلسه مداخلات مربوطه را دریافت نمودند. ابزار پژوهش، آزمون حلمساله اجتماعی والی بود که در پیشآزمون و پسآزمون مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که حلمساله در کودکان گروه آزمایش بهطور معناداری در اثر مداخله نسبت به گروه کنترل افزایش یافت. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که اگر آموزش خلاقیت به صورت مناسب و با تمهای موضوعات درگیر کودکان در موقعیتهای واقعی انجام گیرد میتواند باعث بهبود حلمسائل در آنها گردد.