مریم شمس اللهی؛ مرنضی سمیعی زفرقندی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی سهم مهارتهای حرفهای معلمان در اجرای ارزشیابی توصیفی دوره ابتدایی میباشد. مهارتهای حرفهای معلمان در سه بُعد قبل، حین و بعد از تدریس با اجرای ارزشیابی توصیفی آنها مورد بررسی قرار گرفت. چکلیست مهارتها شامل 38 مؤلفه در 3 بعد وچکلیست ارزشیابی توصیفی دارای 32 مؤلفه بود. چکلیست مهارتها با استفاده از چارچوب ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی سهم مهارتهای حرفهای معلمان در اجرای ارزشیابی توصیفی دوره ابتدایی میباشد. مهارتهای حرفهای معلمان در سه بُعد قبل، حین و بعد از تدریس با اجرای ارزشیابی توصیفی آنها مورد بررسی قرار گرفت. چکلیست مهارتها شامل 38 مؤلفه در 3 بعد وچکلیست ارزشیابی توصیفی دارای 32 مؤلفه بود. چکلیست مهارتها با استفاده از چارچوب استرانگ و عبداللهی و همکاران و چکلیست ارزشیابی با استفاده از دستورالعمل ارزشیابی توصیفی وزارت آموزشوپرورش تهیه شد. روایی اعتبار ابزارها تأیید شد، جامعه آماری معلمان مدارس دخترانه دوره ابتدایی منطقه یک شهر تهران 52 نفر نمونه آماری از بین معلمان مدارس دخترانه منطقه یک شهر تهران انتخاب و تدریس و عملکرد آنها در کلاس درس مشاهده شد. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. برای تحلیل دادهها از رگرسیون گامبهگام استفاده شد. یافتهها نشان داد که مهارتهای حرفهای معلمی با اجرای ارزشیابی توصیفی آنها رابطه مثبت و معنادار دارد. مهارتهای پیش از تدریس 37. 7 درصد، مهارتهای حین تدریس 36. 6 درصد و مهارتهای بعد از تدریس 26. 7 درصد از متغیر اجرای ارزشیابی توصیفی را پیشبینی میکند.
حسن علی گرمابی؛ حسن ملکی؛ سعید بهشتی؛ رضا افهمی
دوره 1، شماره 2 ، دی 1394، ، صفحه 1-32
چکیده
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی بومی برای برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر باشد. به این منظور ابتدا با بررسی مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر برای برنامه درسی به دست آمد، سپس میزان کاربردی بودن آنها از دیدگاه برنامه ریزان درسی ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی بومی برای برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر باشد. به این منظور ابتدا با بررسی مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر برای برنامه درسی به دست آمد، سپس میزان کاربردی بودن آنها از دیدگاه برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بررسی شد تا الگوی پیشنهادی بر اساس مؤلفههای مناسب طراحی و اعتبار یابی گردد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که با روش کیفی نظرورزانه و روش پیمایشی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهش صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر و همچنین برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود که با روش نمونهگیری هدفمند صاحبنظران و با روش نمونهگیری خوشهای و قابلدسترس برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل دادههای مصاحبه از تحلیل تفسیر و استنباط، برای دادههای پرسشنامه از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتیجه پژوهش ارائه الگوی پیشنهادی است که متشکل از سه بخش مبانی، اصول و عناصر دهگانه موردنظر اَکِر است که این الگو ازنظر صاحبنظران و کارشناسان برنامهریزی درسی معتبر تشخیص داده شد. برای هرکدام از بخشهای الگو مؤلفههایی ارائه شد که آن مؤلفهها را میتوان با توجه به ویژگیهایشان در یک یا بیش از یکی از سطوح سیاستگذاری، برنامهریزی درسی و اجرا بکار بست بهطوریکه بهکارگیری مؤلفههای ارائهشده در طراحی و تدوین برنامه درسی دوره ابتدایی بستر مناسب را برای اجرای هنرمندانه و زیبا شناسانه الگو در محیط اجرا فراهم میسازد.