حسنعلی گرمابی
چکیده
چکیده پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی از منظر شاخص خلاقیت گیلفوردمیپردازد که در این تحلیل، تکالیف واگرا به عنوان عامل ایجاد خلاقیت تعیین شده و به بررسی میزان آن تکالیف در کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شده است. این پژوهش یک تحلیل محتوای کمی است که جامعه آماری آن کتابهای علوم تجربی دوره ...
بیشتر
چکیده پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی از منظر شاخص خلاقیت گیلفوردمیپردازد که در این تحلیل، تکالیف واگرا به عنوان عامل ایجاد خلاقیت تعیین شده و به بررسی میزان آن تکالیف در کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی پرداخته شده است. این پژوهش یک تحلیل محتوای کمی است که جامعه آماری آن کتابهای علوم تجربی دوره ابتدایی است. از آن جا که این کتابها دارای 4 بخش علوم زیستی، علوم فیزیکی، علوم زمین و بهداشت بوده لذا از هر یک از بخشهای هر یک از این کتابها یک درس بهطور تصادفی (مجموعاً 20درس) به عنوان نمونه آماری برگزیده شده است. تکالیف واگرا در این نمونه آماری براساس ویژگیهای انعطافپذیری، اصالت و سیال بودن کدگذاری شدهاند و برای برآورد پایایی آن از روش ضریب همبستگی بین کدگذاران استفاده شده که این ضریب در هریک از کتابهای علوم پایههای اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم به ترتیب برابر با 70/0، 87/0، 86/0، 89/0 و 94/0 برآورد گردیده است. تجزیه و تحلیل دادههای آماری با استفاده از آمار توصیفی (جدول توزیع فراوانی، فراوانی درصدی و فراوانی درصدی تراکمی) انجام شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که میزان تکالیف واگرا ارائه شده در هر یک از بخشهای کتابهای علوم و پایههای مختلف یکسان نبوده و از نظر سازماندهی طولی نیز دارای نظم مشخصی نمیباشد و میزان این نوع تکالیف در این کتابها 31/30 درصد بوده و بقیه تکالیف از نوع همگرا میباشند و در مقایسه پایهها با یکدیگر میزان تکالیف واگرای ارائه شده از بیشتر به کمتر به ترتیب مربوط به پایههای اول با 5/54، پنجم با 9/30، سوم با 7/30، دوم با 4/29 و چهارم با 5/23 درصد میباشد.
حسن علی گرمابی؛ حسن ملکی؛ سعید بهشتی؛ رضا افهمی
دوره 1، شماره 2 ، دی 1394، ، صفحه 1-32
چکیده
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی بومی برای برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر باشد. به این منظور ابتدا با بررسی مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر برای برنامه درسی به دست آمد، سپس میزان کاربردی بودن آنها از دیدگاه برنامه ریزان درسی ...
بیشتر
هدف مقاله حاضر طراحی و اعتبار یابی الگوی بومی برای برنامه درسی دوره ابتدایی مبتنی بر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر باشد. به این منظور ابتدا با بررسی مبانی نظری و دیدگاه صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر مؤلفههای زیباییشناسی و هنر برای برنامه درسی به دست آمد، سپس میزان کاربردی بودن آنها از دیدگاه برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بررسی شد تا الگوی پیشنهادی بر اساس مؤلفههای مناسب طراحی و اعتبار یابی گردد. روش تحقیق حاضر از نوع رویکرد آمیخته بود که با روش کیفی نظرورزانه و روش پیمایشی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه انجام شد. جامعه پژوهش صاحبنظران دو رشته مطالعات برنامه درسی و هنر و همچنین برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی نظام آموزشی ایران بود که با روش نمونهگیری هدفمند صاحبنظران و با روش نمونهگیری خوشهای و قابلدسترس برنامه ریزان درسی دوره ابتدایی انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل دادههای مصاحبه از تحلیل تفسیر و استنباط، برای دادههای پرسشنامه از آمار توصیفی و در برآورد روایی و پایایی ابزار از روایی محتوایی و آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتیجه پژوهش ارائه الگوی پیشنهادی است که متشکل از سه بخش مبانی، اصول و عناصر دهگانه موردنظر اَکِر است که این الگو ازنظر صاحبنظران و کارشناسان برنامهریزی درسی معتبر تشخیص داده شد. برای هرکدام از بخشهای الگو مؤلفههایی ارائه شد که آن مؤلفهها را میتوان با توجه به ویژگیهایشان در یک یا بیش از یکی از سطوح سیاستگذاری، برنامهریزی درسی و اجرا بکار بست بهطوریکه بهکارگیری مؤلفههای ارائهشده در طراحی و تدوین برنامه درسی دوره ابتدایی بستر مناسب را برای اجرای هنرمندانه و زیبا شناسانه الگو در محیط اجرا فراهم میسازد.